وصیت شهید علی هاشمی| شعار مرگ بر آمریکا یادتان نرود!
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۰۰۸۱۱
فرمانده قرارگاه سری نصرت می نویسد: مرگ می آید، ولی چه بهتر خودمان به سراغش برویم و در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلّت بمیریم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه سری نصرت بود که سرانجام بعد از سال ها مجاهدت در جبهههای نبرد، سرانجام در 4 تیر سال 67 منطقه جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش چند سال بعد در تفحص شناسایی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خدایا از اینکه در رختخواب ذلّت نمردم خیلی شکرگزارم.(بنده ی حقیرکوچکتراز آن هستم که وصیتی داشته باشم ولی به خاطر این که ما که میرویم و شماها عقیده و هدف ما را بدانید و آن را ادامه دهید این چند کلام را می نویسم):
ای امّت، سیل خروشانی که هرگونه ذلّت وخاری رابا خود می برید و در لجن زارها می سپارید، مبادا امام تنها بماندهرچند که این منافقان وضدّ انقلاب ها این آرزو را دارند ولی شما این آرزویشان رابا جسد هایشان به گور بفرستید. شما امّت شهید پرور، استوره ی صبر و ایستادگی هستید، مبادا کاری کنیدکه درچشم دشمنان، خود را ضعیف، نشان دهید.
و ای امّت مسلمان یزد، شما نگذارید، منافقان و ضدّ انقلاب ها بر تشییع جنازه ام بیایند و بدانید که این منافقان هرگاه قدرت به دستشان بیفتد، آن چنان با شما رفتارمی کنندکه مغولان با ایرانیها کردند. به قول امام عزیزمان که می فرمایند: منافقین از کفار بدترند، به راستی چه سخن درستی است ؛ چون این منافقان هستندکه خون شهیدان ما را پایمال میکنند.
وصیت نفر اول کنکور تجربی | نگذارید حرف امام به زمین بماندای امّت شهید پرور ایران، مارفتیم ، ولی مسئولیّتش را بردوش یک به یک شما گذاشتیم و آن رسوای منافقین است و حفاظت از خون شهدا.
شما همیشه خون ما را زنده نگه دارید، تا اسلام زنده بماند.
یک عکس حضرت امام خمینی برسر قبرم بگذارید، که از عکس خودم بزرگتر باشد، امید است که مرا از سربازان خود بداند.
و شما ای جوانان برومندحزب الله ایرانی، گر چه من درسنّ جوانی به سوی معشوق شتافتم، ولی شما بدانیدکه من بی هدف نبوده ام.
آیا علی اکبر امام حسین ( علیه السلام) بی هدف بود، یا حضرت ابوالفضل بی هدف بود. مگر می شود، سرباز روح الله بی هدف باشد و این را بدانید در جوانی پاک بودن، شیوه ی پیغمبری است.
ای جوانان عزیز! هر چند که خون ما به ناحق و برای حق ریخته شد، ولی باعث شدکه درخت اسلام شاداب بماند، تا میوه ی آن که آزادی است به دست دشمن نرسد.
ای امّت شهید پرور، هر کس به دست این منافقان شهید بشود، بدانید خار چشم آنان بوده و چون مانعی بوده با شهید کردن، این مانع را از سرراه برداشته اند، ولی نمی دانند، خون شهیدان مانعی دیگری شود سر راه آنها.
خداوند امکان شهید شدنم در بیابانی بی آب قرار ده که هم چون مولایم امام حسین(علیه السلام) تشنه شهید بشوم.
خداوند می خواهم موقع شهید شدن، سر از بدنم جدا شود، تا در محضر سیدالشهدا سلام الله علیه سر افکنده نباشم.
خداوندا! می خواهم هنگام شهادت هردو دستم از بدن جدا شود تا درمحضرپرچم دارالاسلام حضرت ابوالفضل شرمنده نباشم.
هرچند که من لیاقت پرچمدارحسین (علیه السلام) را نداشتم، ولی امیدوارم که در پرچمداری مولایم خمینی پیش قدم باشم.چه خوش است با ندای توحید و با بانگ الله اکبر به استقبال شهادت رفتن.
وصیت شهید محمدابراهیم همت | از این آدم ها متنفرم!ترس از سربریدن ایمانها
ای مسلمین جهان ما از شهادت نمی ترسیم چون در قاموس شهادت، واژه ی وحشت معنی ندارد، ولی می ترسیم بعد از ما، ایمان را سر ببرند.
ای شیعیان جهان ، سرنوشت ما را اباعبدالله در صحرای کربلا مشخّص کرده است.
و وصیّتی دیگر، ای امّت شهیدپرور، فقط توجّه داشته باشیدکه شما مانند اهل کوفه نشوید،
مردم کوفه امام حسین (علیه السلام) را دعوت کردند، ولی او را با سراز بدن جداشده ، به مهمانی پذیرفتند و شما که مولایمان و نور چشممان خمینی عزیز رادعوت کردید.
همه با هم ندا سر دادید،حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله، مبادا از این عقیده بر گردید که اهل کوفه هستید.
مبادا شیطانک ها شما را بفریبند، همین طوری که ابن زیاد لعنت الله به وسیله ی زر و زور مردم کوفه را به پیمان شکنی در تاریخ ثبت کرد.
و شما ای منافقان! ای کسانی که فریب زرق و برق دنیا را خورده اید، آیا هیچ گاه فکر کرده اید که برای چه این کارها را که مورد خشم خداوند است، انجام می دهید؟
آیا هیچ گاه فکر کرده ایدکه سرانجام این کارها به کجا می کشد؟ شما که طاقت ایستادگی در مقابل تیغ حزب الله را ندارید، پس بیایید به سوی نور و توبه کنید.
و شما ای دوستان و آشنایان حزب اللهی هر چند که من نتوانستم بیشتر ازاین در سنگر مقدّس بمانم ، ولی از شما می خواهم که اسلحه به زمین افتاده مرا بردارید و برای خدا علیه دشمن حزب الله بجنگید.
پشتیبان ولایت فقیه باشید.
ای برادران عزیز، پشتیبان ولایت فقیه باشید و ولایت فقیه را از دولت و اسلام جدا ندانید و شما رفتارتان طوری باشد که دیگران رفتار شما را سرمشق خودقرار بدهند.
شعار مرگ بر آمریکا یادتان نرود.
در آخر از همه شما طلب حلال بودن می کنم، ای امّت قهرمان هرچه فریاد دارید، برسر آمریکا بکشید و شعار مرگ بر آمریکا یادتان نرود.
و شما ای خانواده گرامی! هر چند که نتوانستم فرزندی خدمتگزار برای شما باشم از شما می خواهم که مرا حلال کنید، مگر خون من رنگین تر ازخون صدها هزار مسلمان در خون خفته است؟
مگر خون من رنگین تر از خون علی اکبر و قاسم است؟ این را بدانید که شهادت آرزوی من بوده، در شهادت من هرچه دلتان می خواهد، گریه کنید تا شاید با گریه ی شما خداوند فرج امام زمان (علیه السلام) را نزدیک تر کند و موقعی ریشه ی کفار کنده می شود که مولا صاحب الزمان (عج الله) قیام کند.
مادرم ......
مرگ می آید، ولی چه بهتر که خودمان به سراغ مرگ برویم و در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلّت بمیریم.
وصیت نفر اول کنکور تجربی | نگذارید حرف امام به زمین بماندطلب حلالیت:
درآخر، از همه ی کسانی که با آنها برخورد داشته ام، از تمام اقوام و دوستان حزب اللهی طلب حلال بودن می کنم.
جفای چرخ کین بنگر علی ام غرق در خون شد
دلم از ماتم مرگش فکار دین و محسون شد
ای مصیبت نگر گشته یک سر عزا
اگر کشته شدم مادر زتیغ بعثی کافر
بکن یاری برادر جان تو دین و رهبر و اسلام
خداحافظ
دیدار در صحرای محشر
سید علی هاشمی
9 / 3/ 64 ؛ مصادف با نهم ماه مبارک رمضان سال 1405 ه.ق.
خدایا ،خدایا، تا انقلاب مهدی ،خمینی را نگهدار
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: وصیت شهدا منشور معنوی انقلاب قرارگاه سری نصرت علی هاشمی وصیتنامه شهدا وصیت شهدا منشور معنوی انقلاب وصیتنامه شهدا علیه السلام ام ت شهید حزب الله شما ای بی هدف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۰۰۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شلیک به مغز انقلاب اسلامی
«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت: «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفلهای خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد.
استاد با کلاسها و مجالس سخنرانیاش، با کتابها و مقالاتش و با بحثها و روشنگریهایش در دانشگاه و حوزه و انجمنهای پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش میگفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در همه نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشتهها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱
معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو میتوان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانیهای استاد در مساجد و حسینیهها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایهگذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سالهای حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایلهای صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.
جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنانکه بسیاری از انقلابیون تصور میکردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تامالاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.
چنانکه حجتالاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیههای ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف میرسید، در تهیه بعضی از پیامهای مخفیانهای که بعدها مردم نمیدانستند که از کجا این پیامهای مبارزاتی صادر شد و ظاهراً تصور نمیکردند که مثلاً مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، اینها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده میشد، یا در تنظیم راهپیماییها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲
اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیتها (همچون کمک به فلسـطینیها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتیاش به یقین مبدل گشـت. چنانکه در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت، اغلب سخنرانیها و کتابهایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداریاش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.
دفاع علنی از فلسطین
در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزهاش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیستها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیتالله زنجانی، حساب ویژهای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیتهایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذرهبین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضعگیریها بود که سخنرانیهای استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیتهای استاد مطهری خاتمه داد.
اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج میگرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگریها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمانهای اسلام و نهضت آشنایی پیدا میکردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب میشد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب میگذشت، با گلولهای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.
احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبتهای مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی میآورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانونهای استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.
یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت:
«...تکان دهندهترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت میکنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان میداد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:
«محرمانه
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحثهای ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (میگوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار میکرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفتهای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجهشان را به اهداف داخلی معطوف کردهاند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار میشد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقههای ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار میرفت.۵
ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری میگذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.
انتهای پیام